چند روز پیش به یکی از روستاهای اطراف شهرستان تربت حیدریه رفته بودم. زنی با دخترش از کار برگشته بودند. خودشون زمین داشتند اما به دلیل کمبود آب محصولی نداشتند. رفته بودند سر زمین دیگران برای کارگری و برداشت محصول. زن که چهره اش زیر آفتاب کاملا سوخته بود گفت: نفری 6500 تومان میگیریم برای 8 ساعت کار. گفتم: بیمه ای چیزی هم دارید؟ زن نگاه عاقل اندر سفیهی به من انداخت و گفت: این کار فصلیه همیشگی نیست. نمیدونم چرا از اون روز یه حالت شوک زده دارم. 8ساعت کار زیر آفتاب سوزان 6500 تومان مزد؟؟!!!!!!
کوچه های روستا رو برای کار گذاشتن لوله های آب کنده بودند. از 2 سال قبل هم راه روستا آسفالت شده. زن گفت: اگه آب لوله کشی وصل بشه خیلی ها که رفته اند بر می گردند. گفت:3 تا از برادرام اطراف تهران کارگری میکنند در حالی که اینجا زمین برای کشاورزی دارند ولی آب نیست. اگه آب باشه چرا بریم کارگری سر زمین خودمون کار می کنیم. می گفت مسوولین قول گاز کشی هم بهشون داده اند. راستش من از بقیه حرفاش دیگه زیاد سر در نیاوردم با خودم گفتم تو تهران سیاستمدارا سر قدرت دارن چه می گنند در حالی که اینا دارن زیر بار کار و زحمت از پا در میان. از ته دل آرزو کردم زودتر آبشون وصل شه.